نتایج قرنطینه های طولانی در زمان شیوع ویروس كرونا
مشاهدات پژوهشگران نشان می دهد قرنطینه های طولانی مدت در دوران کرونا سبب افزایش تنش در خانواده ها شده که این امر خطر طلاق عاطفی را دو چندان و دیوار جدایی میان اعضای خانواده را عمیق تر کرده که این امر ناشی از عدم مهارت و توانایی در برقراری ارتباطات دوستانه و عاطفی است و به اعتقاد آنها اگر بطور جدی به آن پرداخته نشود، موجی از مشکلات در کشور ایجاد خواهد شد.
محمد حلاجی، متخصص و محقق حوزه روانشناسی در گفت و گو با ایسنا با اشاره به نتایج ناشی از قرنطینه شدن به سبب شیوع کرونا، اظهار نمود: تعطیلی کسب وکارها که منجر به کاهش درآمد از یک سو و خانه نشینی های دراز مدت از طرف دیگر شده، سبب شده تا میزان تنش ها و مشکلات خانوادگی بیش از گذشته شود که این امر می تواند موجب طلاق احساسی در میان خانواده ها و زوج هایی شود که به خوبی با مهارت های ارتباطی آشنا نیستند.
وی اشاره کرد: طلاق خاموش یا طلاق عاطفی نوعی از جدایی است که در آن زوجین بااینکه باهم زیر یک سقف زندگی می کنند، اما هیچ مهر و عاطفه ای بین آنها حاکم نیست. در طلاق عاطفی زن و شوهر عواطف خودرا از یکدیگر دریغ می کنند؛ چونکه اعتماد و جذابیت شان برای یکدیگر کاهش یافته است.
حلاجی با اعلان اینکه طلاق عاطفی بطور معمول از شکایت و گله گذاری ها آغاز می شود، اضافه کرد: طرفین این رابطه به نیازها و خواسته های دیگری اهمیت نمی دهند، بطوریکه اعضای یک خانواده یکدیگر را می بینند، ولی صدای هم را نمی شوند.
این محقق ریشه مشکلات و بن بست های این نوع خانواده ها را در "نتوانستن" عنوان نمود و در این زمینه توضیح داد: این نتوانستن ها شامل "ندیدن آموزش کافی و لازم برای شروع یک زندگی مسئولانه و آگاهانه"، "عدم مهارت و توانایی در برقراری ارتباط های دوستانه، عاطفی و صمیمانه" و "عدم اظهار محبت و عشق به طرف مقابل" است. بدین سبب بخش عمده بی توجهی خانواده ها به یکدیگر ناشی از ناآگاهی از مهارت های ارتباطی است که مانع از بروز احساسات و عواطف می شود. البته باید توجه داشت که طلاق عاطفی تنها در افراد میانسال نیست، بلکه زوج های جوان نیز می توانند به دلایلی گرفتار این نوع طلاق خاموش شوند.
وی "طلاق عاطفی" را شامل 5 مرحله "سرزنش"، "سوگواری"، "خشم"، "تنهایی" و "بازگشت به زندگی" دانست و اضافه کرد: در مرحله سرزنش و ایرادگیری، زن یا شوهر روی همسر خود متمرکز شده و او را مسئول همه اشتباهات و اتفاقات گذشته، حال و آینده می داند و آغاز به سرزنش و ایراد گرفتن از همسر خود می کند. سپس در مرحله سوگواری در طلاق عاطفی، فرد شروع کننده، غم و اندوه زیادی را به سبب ناراحتی از دست دادن زندگی که در انتظارش بود را تجربه خواهد کرد، در این مرحله فرد در افکار و احساسات خود غرق شده و نسبت به اظهار نظر دیگران واکنش تندی خواهد داشت و به سبب عدم تمرکز حواس، حتی در کارهای روزمره خود ممکنست گرفتار مشکل شود.
این متخصص روانشناسی افزود: بعد از آن زوج ها وارد مرحله خشم و عصبانیت می شوند و فرد شروع کننده، خشم و عصبانیت را نسبت به اطرفیان، مخصوصاً همسر خود نشان می دهد، در این مرحله ممکنست مرد به تمام زن ها و همین طور زن به تمام مردها حس خشم داشته باشد و بطور معمول به خود حق می دهد که عصبانی شده و باور دارد همسرش باید با اذیت و آزار دیدن تاوان دهد.
وی با اعلان اینکه مرحله تنهایی از با اهمیت ترین مراحل طلاق خاموش است، تصریح کرد: در این مرحله طرفین به شکلی شخصیت خودرا با شرایط تطبیق می دهند که دیگر نیازی به همسر ندارند و زن یا شوهر در این مرحله تلاش می کنند تا تصمیم نهایی را گرفته و به خود مطمئن شوند، خودشان را بازسازی کرده و تصویرشان نسبت به مرحله اول بسیار بهتر می شود. در این مرحله اختلاف ها بیشتر شده و دیوار سکوت بین اعضای خانواده قرار می گیرد و این به مفهوم نشنیده شدن و نادیده گرفتن است یعنی طرفین در مقابل یکدیگر ناتوان شده و هرکس به دنیای درونی خود فرو می رود و دیگر اهمیتی به طرف مقابل نمی دهد.
وی افزود: مرحله آخر طلاق عاطفی بازگشت به زندگی نام دارد که تعداد زیادی از زوجین احساس می کنند کنترل کامل تری بر زندگی خود داشته و اگر زن و شوهر، هر دو در این مرحله باشند در بسیاری موارد طلاق توافقی انجام می دهند و کمتر نیازمند کشمکش های محاکم قضایی می شوند. بانوانی که بنا به دلایلی چون دیدگاهشان نسبت به طلاق، مسائل مالی یا فرزندان، در تنهایی خود و مشکلات عاطفی تصمیم به طلاق نداشته باشند، زندگی را ادامه می دهند. در بیش از ۷۰ درصد موارد، زوجینی که مرحله پایانی طلاق عاطفی را تجربه می کنند گرفتار طلاق توافقی یا قانونی می شوند. زخم طلاق عاطفی می تواند حتی بعد از ده ها سال در دوران میانسالی و کهنسالی زوجین و حتی بعد از ازدواج فرزندان سر باز کند.
حلاجی اشاره کرد: زوج هایی که گرفتار طلاق عاطفی شده اند، باید تلاش کنند که از تغییر همسرشان دست بکشند و او را آن گونه که هست بپذیرند، مهارت “گوش کردن” را یاد بگیرند و اهتمام کنند او را درک کنند. همین طور هنگام دعوا به دنبال چاره باشند و هنگام صحبت کردن از بروز برخی رفتارها مانند کنایه زدن، زخم زبان و یا در زمان ناراحتی از بلند کردن صدای خود پرهیز کنند.
itemprop="bestRating">5
1114
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب