غول فناوری چگونه می تواند برتری خود را با ظهور ChatGPT حفظ كند؟
گوگل در آستانه پرواز یا سقوط
به گزارش وبلاگ آفتاب، در حالیکه ربات های گفتگوگر و نویسنده هوش مصنوعی مانند ChatGPT احتیاج به موتورهای جستجو را که کاملاً تحت سلطه شرکت گوگل است، دور می زنند، به نظر نمی رسد که گوگل بخواهد به همین راحتی پا پس بکشد و برتری خود در دنیای فناوری را به آسانی از دست بدهد.
به گزارش وبلاگ آفتاب به نقل از ایسنا و به نقل از کانورسیشن، پس از این که ربات چت هوش مصنوعی جدید شرکت مادر گوگل یعنی الفبت(Alphabet) در تیزر تبلیغاتی معرفی ربات هوش مصنوعی خود معروف به «بارد»(Bard)، پاسخ به یک پرسش در حوزه نجوم را اشتباه داد، ۱۰۰ میلیارد دلار یا حدودا یک دهم ارزش بازار خویش را از دست داد. این ربات ادعا کرد که تلسکوپ فضایی جیمز وب نخستین عکس ها را از سیارات خارج از منظومه شمسی گرفته است، در حالیکه در واقع این تلسکوپ بسیار بزرگ رصدخانه جنوبی اروپا بود که این مهم را به انجام رساند.
در همان زمان، شرکت مایکروسافت با بیان این که ChatGPT را در موتور جستجوی بینگ، برنامه های آفیس و تیمز(Teams) ادغام می کند، شاهد افزایش سه درصدی سهام خود بود. مایکروسافت یکی از سهامداران قابل توجه شرکت OpenAI، شرکت سازنده ربات هوش مصنوعی ChatGPT است.
اکنون بسیاری می پرسند که آیا ما شاهد لحظه افول گوگل یا اصطلاحا لحظه ی «کداکِ گوگل» هستیم؟ این اصطلاح در واقع به مرگ برند معروف غول دوربین سازی آمریکایی (Kodak) با رواج دوربین های دیجیتالی اشاره دارد.
با اینکه این تعبیر، اغراق آمیز است، اما مطمئناً نگرانی سرمایه گذاران برای آینده گوگل بعنوان یک شرکت که هسته اصلی آن موتور جستجوی آن است، بیراه نیست.
اختلال ربات های هوش مصنوعی
اشتباه کردن ربات Bard به خودی خود مشکلی نیست، چونکه ربات ChatGPT هم با ضریب اطمینان کمی به برخی سوالات پاسخ می دهد و گاهی اشتباه پاسخ می دهد، اما واکنش کمرشکن بازار به شرکت الفبت و سقوط ارزش سهام آن بیشتر به این علت بود که Bard در تیزر تبلیغاتی خود پاسخ اشتباه داد و این یعنی اگر گوگل نتواند حتی یک تبلیغ معرفی قانع کننده در مورد تکنولوژی جدید خود بسازد، آیا واقعاً می تواند از تجارت جدید خود دفاع کند؟
اگر گوگل نتواند حتی یک تبلیغ معرفی قانع کننده در مورد تکنولوژی جدید خود بسازد، آیا واقعاً می تواند از تجارت جدید خود دفاع کند؟طبق تجربه، شرکت ها معمولا به علت فقدان فناوری یا منابع مبتلا به اختلال نمی شوند، بلکه وقوع اختلال معمولا به این علت است که آنها ابتکار ندارند یا اغلب از ترس این که توسعه یک تجارت جدید به کسب و کار موجودشان صدمه برساند، برای اختراع مجدد چیزی تلاش می کنند که معروف به خودخواری است.
کمبود تخیل و ابتکار بیشتر مشکل مدیران قدیمی است. برای مثال، شرکت کداک نمی توانست دنیایی را بدون فیلمهای عکاسی و چاپ عکس تصور کند و بهای سنگینی بابت نرفتن به سمت دیجیتالی شدن پرداخت. به همین ترتیب، گروههای مدیریت هتل ها به صورت کامل به وسیله سیستم اجاره خانه و ویلای Airbnb غافلگیر شدند و پاسخ چندانی جز لابی کردن با مقامات دولتی ضد این سرویس نداشتند. همین اتفاق در مورد شرکت نوکیا افتاد چون که مدیرانش به سیستم عاملی به جز سیمبین اعتقاد نداشتند!
از طرفی، گوگل در توسعه فناوری تغذیه کننده ChatGPT پیشرو بوده است. این فناوری که بعنوان مدلهای زبان بزرگ یا LLM شناخته می شود، اساساً با جمع آوری مجموعه اطلاعات از کامپیوتر های بسیار قدرتمند و آموزش دیدن با مقادیر عظیمی از اطلاعات از اینترنت و جاهای دیگر کار می کند.
دانشمندان تحقیقاتی گوگل در سال ۲۰۱۷ مقاله موفقیت آمیزی را در این حوزه به نام «توجه، تمام چیزی است که نیاز دارید» منتشر نمودند. گوگل LLMها را در برنامه هایی مانند گوگل ترنسلیت قرار داد و توانست به موفقیت های زیادی برسد، اما هیچگاه در کسب و کار اصلی موتور جستجوی خود از آن استفاده نکرد. به نظر می آید گوگل احتمالا از خودخواری و دشواری زیر و رو کردن تجارت جستجوی خود می ترسد.
گوگل با در اختیار داشتن ۸۴ درصد از ترافیک جهانی که ۷۰ درصد از درآمد خویش را از این بازار و بازارهای مرتبط به دست می آورد، به صورت کامل بر حوزه جستجو تسلط دارد و با کسب و کاری در چنین مقیاسی، عملاً دارای انحصار است، البته جز کشورهای خاصی مانند چین که کارها را به روش خود انجام می دهند.
مشکل اینجاست که چت ربات های هوش مصنوعی مانند ChatGPT با دادن پاسخ های دقیق و در بیشتر موارد، درست و خلاقانه به پرسش های پیچیده انسانی، احتیاج به موتور جستجو را دور می زنند.
ChatGPT با بیشتر از ۱۰۰ میلیون کاربر از ماه نوامبر به سریع ترین رشد یک اپلیکیشن در تمام دوران رسیده است و علاوه بر Bard، شرکتهای دیگر همچون غول جستجوی چینی(بایدو-Baidu) در توسعه LLM های خود به خوبی پیشرفت کرده اند.
حالا پرسشی که پیش آمده اینست که اگر راه بهتری برای یافتن آنچه در اینترنت است، وجود دارد، دیگر چرا کاربران به جستجوی هر چیزی در گوگل به خود زحمت بدهند؟
کسب درآمد از چت بات های هوش مصنوعی
هم اکنون، مدل کسب و کار چت ربات های هوش مصنوعی نامشخص است. جستجو برای کاربران نهایی مجانی است و هزینه ها با تبلیغات جبران می شود. اما چیزی که مشخص است اینست که این یک تجارت با حاشیه سود بالای قابل پیشبینی است.
از سوی دیگر چت ربات های هوش مصنوعی چالش برانگیز هستند. آیا برای متقاعد کردن کاربران برای کلیک کردن بر روی وبسایت های تبلیغ کننده، باید تبلیغات در پاسخ های ربات درج شود؟ آیا اگر چنین کاری صورت گیرد، به نظر می آید که پاسخ های ربات غیر معتبر است و سبب سقوط آن می شود؟ چه تعداد تبلیغات بیش از اندازه خواهد بود؟
نمی توان اظهار داشت که توسعه این ربات ها تا چه حد می تواند بر کسب و کار جستجوی گوگل تأثیر بگذارد. باردیگر شرکت کداک را در نظر بگیرید. این شرکت در سال ۲۰۰۱ یک سکوی اشتراک گذاری عکس معروف به Ofoto را خرید و می توانست آنرا به یک سکوی رسانه اجتماعی توسعه دهد، اما در عوض تلاش کرد با تشویق کاربران به چاپ بیشتر تصاویر به جای اشتراک گذاری آنها با دیگران، از تجارت خود محافظت کند.
بدین سان است که قابلیت های اصلی شرکتهای موفق به چالش اصلی آنها تبدیل می شود. مایکروسافت این مشکل را ندارد، چون که از زمان راه اندازی موتور جستجوی بینگ در سال ۲۰۰۹ هیچگاه نتوانسته است با گوگل رقابت کند و تنها حدود شش درصد از درآمد خویش را از راه جستجو به دست می آورد، ازاین رو ضرر بسیار کمتری از اختلال در این بخش متحمل می شود. حالا هم که ChatGPT را در مدل تبلیغاتی بینگ گنجانده است.
مشکل اصلی
نوآوری گوگل در سالهای اخیر رو به افول بوده است. این شرکت در سالهای اخیر کسب و کارهایی را که به آنها امیدوار بود مانند سکوی بازی Stadia و ابزار رزرو خودکار Duplex در وب را تعطیل کرده است و در جاهای دیگر هم دیر دست به کار شده است، مثلاً اسپیکر هوشمند Google Home را بعد از اسپیکر هوشمند Echo ساخته شرکت آمازون عرضه نمود.
نوآوری گوگل در سالهای اخیر رو به افول بوده است. این شرکت در سالهای اخیر کسب و کارهایی را که به آنها امیدوار بود مانند سکوی بازی Stadia و ابزار رزرو خودکار Duplex در وب را تعطیل کرده استگام های اشتباه مدیریتی تا حدودی مقصر این وضعیت گوگل هستند. تمرکز گوگل روی رشد درآمد و سودآوری زودهنگام است و در سالیان اخیر در مورد سرمایه گذاری های خود صبر کمتری داشته است. قابل ذکر است که ارزش بازار شرکت کداک در سال ۱۹۹۶ بالاترین ارزش در تاریخش را داشت و بعد از آن ناگهان گرفتار سقوط شد. حالا کسی چه می داند، شاید سالهای آینده در مورد الفبت و گوگل هم همین را بگوییم.
تجربه نشان داده است که شرکت ها ترجیح می دهند که رقبایشان گاو شیر ده خویش را بکشند تا این که خودشان این کار را انجام دهند. این تله ای است که گوگل باید از آن دوری کند. تنها گزینه اینست که آغاز به نوسازی و سازگار کردن کسب و کار جستجوی خود کند.
گوگل می تواند رویکرد مایکروسافت را در مورد Bing تقلید کند و نتایج Bard را تنها بعنوان یکی از پاسخ ها به پرسش های جستجو معرفی نماید. این کار امکان دارد فروش تبلیغات آنرا کم کند، چونکه هیچ کلیکی وجود ندارد که بتواند جستجوگران را به سایت های تبلیغ کننده ببرد. اما می تواند این خصوصیت را در نسخه بتا راه اندازی کند و فقط برای کسانی که پیش ثبت نام کرده اند قابل دسترسی باشد.
بدین ترتیب گوگل مدلهای مختلف کسب درآمد را با آن آزمایش می کند و می تواند دریابد که چه چیزی بهتر است.
مهم تر از همه این که گوگل نمی تواند با روش کنونی جان سالم به در ببرد، ازاین رو باید خودش را باردیگر اختراع کند. این شرکت هرچه سریعتر متوجه این مورد شود، احتمال زنده ماندن آن در آینده و حفظ برتری اش در دنیای فناوری بیشتر است.
itemprop="bestRating">5
574
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب