فیلم بازی نوروزی-۴؛
جوجو رابیت و فانتزی تاریخی
وبلاگ آفتاب: اگر می خواهید نگاهی فانتزی و با زاویه دید یك كودك به آلمان های نازی بیندازید و تاریخ نزاع نازی ها با یهود را در ماجراجویی های كودكانه و فانتزی دنبال كنید جوجورابیت همان است كه می خواهید.
خبرگزاری مهر- گروه هنر- سیدسعید هاشم زاده: برتولت برشت در كتاب «ترس و نكبت رایش سوم»، نمایشنامه ای كوتاه با نام «جاسوس» دارد كه به ترس و وحشت خنده دار یك مادر و پدر از فرزندشان در زمان آلمان نازی می پردازد. ترس و وحشتی كه می توان از كودكی داشت كه شست و شوی مغزی داده شده است. آن هم توسط ایدئولوژی وحشتناكی چون آلمان نازی.
حالا این نگاه بزرگسال به یك بچه را معتدل تر كنید و زاویه دید به این زمانه دهشتناك آلمان نازی را از نگاه یك بچه روایت كنید؛ این دقیقا خود «جوجو رابیت» است. با استعاره ها و خیال پردازی های فراوان كه با لحن كمدی و فانتزی كودكانه جلوی دوربین رفته است. فیلمی كه تایكا وایكیكی نیوزیلندی ساخته است و اغلب آثار او بی مووی هایی ترسناك- كمدی بوده است كه از فروش بالایی نیز برخوردار نبوده اند.
وایكیكی نیوزیلندی یكی از كارگردان هایی است كه ساخت فیلم های ابرقهرمانی «ثور» را نیز به عهده داشته است؛ به هر حال اگر می خواهید نگاهی فانتزی و با زاویه دید یك كودك به آلمان های نازی بیندازید و تاریخ نزاع نازی با یهود را در ماجراجویی های كودكانه و فانتزی دنبال كنید «جوجورابیت» همان است كه می خواهید.
چرا خوب - چرا بد؟
بگذارید چند عنصر در متن و اجرای اثر را مرور كنیم؛ جوجو یك دوست خیالی دارد. همچون دیگر بچه ها در سن ۶ یا ۷ سالگی. اما دوست خیالی او یك دیكتاتور بزرگ است؛ یعنی هیتلر. هیتلر بزرگ با رفتارهای كودكانه. از طرف دیگر خانه «جوجو» كه مادر با نبود پدر آنرا می گرداند، یك میهمان ناخوانده دارد؛ «موش» یا همان دختر یهودی كه در زیر شیروانی آن خانه مخفیانه زندگی می كند.
یا حتی شوخی های فیلم با توصیفی كه جوجو درباره یهودیان دارد. توصیفی كه به او حقنه شده است. یا حتی كتاب سوزی كه توسط اردوگاه های آموزشی نازی به كودكان یاد داده می شود. اینها همراه با بسیاری دیگر از نكات ریز و درشت در متن و اجرا، «جوجو رابیت» را به یك اثر قابل تامل تبدیل می كند.
استعاره موش، آن توصیفی كه اروپا در باب یهودیان داشت، آن قدر در توصیف حضور دختر یهودی در زیر شیروانی كارآمد و بامزه است كه یك نگاه تاریخی را نیز در این اشاره با خود به همراه می آورد. هوشمندی كارگردان و البته رمان مورد اقتباسش، همان طبع شوخی است كه همراه با زیر متنی جدی و تراژیك بیان می شود.
كشتار یهودیان و قضاوت دور از واقعیتی كه آلمان های نازی درباره آنها داشتند همگی در طرز تلقی جوجوی كوچك دیده می شود و در دیالوگ ها با دختر یهودی (السا) این شوخ طبعی مولفین با ایدئولوژی نازیسم دیدنی از آب در می آید. بویژه در جایی كه السا به جوجو یادآوری می كند كه ما یهودیان در ذهن تو زندگی می نماییم. در مغز تو... و این تعبیر چكیده آن شست و شوی مغزی است كه آلمان نازی با كودكان انجام داده است.
وایكیكی با زیركی از زیر بار عاطفی شدن و سانتی مانتالی كه می توانست فیلم را غرق در احساسات بی خود و نابجا كند فرار می كند و بجای آن فضاسازی فانتزی را در جای جای فیلم حتی در فصل فتح برلین نیز می گنجاند.
بهترین سكانس؛ رمزگشایی از تمركز روی كفش مادر
تاكید هوشمندانه وایكیكی بر روی كفش مادر از اوایل فیلم آغاز و تا اواسط آن پیش می رود. این تاكید در نگاه اول نابجا و غیرضروری بنظر می رسد اما در یكی از بهترین سكانس های فیلم – یا بهتر یگوییم تاثیرگذارترین سكانس – چرایی تاكید و نشانه گذاری كارگردان بر روی كفش مادر هویدا می شود.
جوجو كه با مادر در میدان برلین افراد آزادی طلب را بر دار دیده بود، حالا در همان میدان به دنبال یك پروانه می دود و سرش همچنان روی زمینی كه پروانه نقطه به نقطه آن فرود می آید. جوجو سرش را بالا می آورد اما زودتر از او، مخاطب كفش ها و پاهای آویزان شده مادر جوجو بر طناب دار را می بیند. جوجو سرش را بر می گرداند و متحیر و سپس گریان پاهای مادر را به آغوش می كشد و بندهایش را می بندد.
اگر از این فیلم خوشتان آمد...
شاید فیلم «زندگی زیباست» روبروتو بنینی هم دوست داشته باشید. اثری متمایز و قابل تامل كه درباره رفتار نازی ها با یهودیان است اما نسبت به آثاری چون «فهرست شیندلر»، تعدیل شده تر و با فضایی فانتزی و كودكانه. نگاهی كه بنینی همواره در آثارش دارد.
نگرش های نقادانه ای كه می توانید دنبالش كنید...
شاید بتوان تاریخ، ایدئولوژی و نگرش نازیسم را با این فیلم به شكلی فانتزی برای كودكان شرح و بسط داد. فیلم بشدت از منظر تاریخی و نیز در هم آمیزی آن با ژانر فانتزی قابل بحث و واكاوی است.
itemprop="bestRating">5
3891
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب