مرگ یک باور رقم خورد روبه رو شدن با افکار ترسناک یک نویسنده ناکام
به گزارش وبلاگ آفتاب، کارگردان نمایش مرگ یک باور ضمن اشاره به این که این نمایش به مسئله رویارویی با افکار ترسناک خودمان می پردازد در رابطه با چالش های اجرا در شرایط امروز تئاتر گفت.
مهدی اصغریان کارگردان نمایش «مرگ یک باور» که در تماشاخانه صحنه آبی اجرا شد در رابطه با روند شکل گیری نمایش به خبرنگار مهر اظهار داشت: حدود چهار سال پیش رمانی را با عنوان «مرگ یک باور» نوشتم که ابتدای سال آینده منتشر می شود. محتوای کلی رمان پیرامون اتفاقی است که برای یک نویسنده رخ می دهد. در واقع نویسنده گرفتار مشکلی می شود که ساختار و چیدمان زندگی اش را تغییر می دهد. این مورد یکی از علاقه مندی های من برای اجرای تئاتر بود که زندگی پر چالش نویسنده ها را که همواره با خلق شخصیت ها به بخشی از زندگی زیسته یا نازیسته خودشان می پردازند به شکل دراماتیک به تصویر بکشم. این مساله برای من هیجان انگیز بود که چطور امکان دارد افراد به ویژه کسانیکه در حوزه نویسندگی فعالیت دارند، با این چالش جدی در زندگی خودشان مواجه شوند و چگونه چیدمان زندگی شان را با وجود کاراکترهایی که خلق می کنند، رقم می زنند. به صورت مثال سال ها پیش جایی خوانده بودم که متن «باغ وحش شیشه ای» اثر تنسی ویلیامز بزرگ، بخشی از زندگی این نویسنده است که در شخصیت تام به آن پرداخته شده است. ازاین رو این مسائل یکسری رازها و معماها را برای خودش خواهد داشت که کشف این معماها و لمس این چالش ها برای مخاطبان هیجان انگیز است. وی در رابطه با مبحث نمایش خاطرنشان کرد: این نمایش روایت یک نویسنده ناکام است که نوشته هایش به علل مختلفی چاپ نمی شود و از سوی انتشارات با پاسخ منفی روبه روست. این مورد سبب بروز یکسری اتفاقات و خلاها در این فرد شده که زندگی اش را تحت الشعاع قرار داده است. نویسنده درحال نوشتن کتابی است که در آن قصه شخصیت ها شبیه شخصیت های واقعی اطراف خودش هستند. در قصه چون همسر کاراکتر اصلی درحال خیانت است او گمان می کند که به علت اتفاقی که در زندگی اش رخ می دهد امکان دارد که همسر خودش هم درحال خیانت به او باشد و همواره با شک و بدگمانی بیمارگونه اش با خودش درحال جنگ است. باوجود این مساله که تلاش می کند همسرش متوجه جدال درونی اش نشود ولی این جنگ تأثیر خودش را زندگی زناشوئی اش گذاشته است. زنش که بشدت فعال و برون گراست از این مساله به ستوه آمده و این چالش و نبردی که اتفاق می افتد سبب بروز اتفاقاتی می شود که زن تصمیمات عجیب و غریبی می گیرد و در نهایت سبب به وجود آمدن یک فاجعه می شود.
این کارگردان در رابطه با خصوصیت های نمایش «مرگ یک باور» اظهار داشت: این نمایش جدا از تمام شعارها و مسائلی که در حوزه اجتماعی و خانوادگی گفته می شود خیلی مستقیم به مساله ای اشاره می کند که شاید عنوان کردن آن در بعضی مدیوم ها مساله ساز شود که همان بحث خیانت، شک و بدگمانی است. ما نمایشنامه های زیادی داریم که پیرامون این مساله نوشته شده است ولی «مرگ یک باور» تلاش می کند بدون این که افراد را قضاوت کند به این مقوله بپردازد. خصوصیت دیگر این نمایش جدا از فرم و سبک اجرایی آن، وجود کاراکترهایی است که از افکار و اندیشه ها حرف می زنند و چیزهایی گفته می شود که انسان ها در ظاهر و دنیای واقعی کم تر در رابطه با آن حرف می زنند مانند همه حرف هایی که حتی در خصوصی ترین قسمت های خانه هم در مورد آن صحبت نمی شود و پنهان می ماند ولی در این نمایش تلاش شده خلوت آدم ها را با خودشان علنی کند و قسمت ترسناک زندگی آدم ها را به تصویر بکشد. این مورد برجسته ترین خصوصیت این نمایش است که ما را با افکار ترسناک خودمان روبه رو می کند. اصغریان در انتها ضمن اشاره به این که تمرینات این نمایش حدود ۶ ماه به طول انجامید، در رابطه با انتخاب بازیگران متذکر شد: این نمایش حاصل تمرین و تلاش گروه بازیگران «پژواک» است که بسیاری از این بازیگران برای بار اول صحنه تئاتر را تجربه می کنند. تمام بازیگران این نمایش با افتخار از شاگردان خودم هستند و در خلق یک اثر نمایشی توانستند موفق ظاهر شوند. ما از آغاز اردیبهشت کار را به شکل جدی آغاز کردیم و پس از انجام تمرینات در حوزه فن بیان، بدن و تمرکز به سراغ تحلیل متن رفتیم و تلاش کردیم با شناخت بازیگران از شخصیت ها بگونه ای شخصیت ها عینیت پیدا کنند تا به آن چه که من در ذهنم بعنوان نویسنده خلق کردم، برسیم. خوشبختانه فکر می کنم در قسمت زیادی با عنایت به توانایی و پتانسیلی که بچه ها داشتند این صورت گرفت. «مرگ یک باور» به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی مهدی اصغریان در چارچوب و فضایی سورئال در تماشاخانه صحنه آبی روی صحنه رفت. در خلاصه داستان نمایش آمده است: جک لوکاس نویسنده ای افسرده و ناکام که هیچگاه نوشته هایش چاپ نشده درحال نوشتن کتابی است که تحت الشعاع افکار خویش و اتفاقات درون داستان کتابش گمان می کند همسرش جولیا درحال خیانت به اوست. این شک و بدگمانی بیمارگونه تا جایی پیش می رود....
منبع: وبلاگ آفتاب
itemprop="bestRating">5
9
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب