بازخوانی مهر از سرودهای فجر -۴؛
بهمن خونین چگونه جاویدان شد؟
سرود بهمن خونین جاویدان بی گمان یکی از خاطره سازترین آهنگ های در رابطه با ایام پیروزی انقلاب اسلامی است که در مرکز صداوسیمای استان فارس تولید شد.
دریافت 9 MB
خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی: سرودهایی که طی سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای ایام دهه فجر انقلاب اسلامی تولید و عرضه می شود، آثار ماندگاری بودند که در مومنانه ترین شکل ممکن اجرا و تبدیل به موزه های همیشه همراهی شد که اساسا در خیل خاطرات ماندگار مردم این سرزمین فراموش نمی گردد. شرایطی که غیر از مواردی بسیار استثنا هنوز شاهد تکرار آن در حوزه سرود و آهنگ های انقلابی نیستیم و با وجود تلاشهای خوبی که در این حوزه صورت گرفته اما هنوز نتوانسته جای خالی این نواهای خاطره انگیز را پر کند.
اما آنچه به مناسبت فرارسیدن ایام دهه فجر سال جاری بهانه ای برای رجوع باردیگر به این مقوله مهم و مؤثر اجتماعی شد، کندوکاوی باردیگر و البته خاطره ساز برای معرفی برخی سرودها و آثار موسیقایی متناسب با دهه فجر است که گروه هنر خبرگزاری مهر را بر آن داشت تا در ایام آتی نیم نگاهی باردیگر درباره نحوه ساخت و تولید آن داشته باشد.
در چهارمین گام از سلسله گزارشات «بازخوانی مهر از سرودهای فجر» به سراغ سرود «بهمن خونین جاویدان» به آهنگسازی حمید بهبود بعنوان یکی از ماندگارترین آثار موسیقایی در رابطه با ایام دهه فجر رفتیم که از آن زمان تابحال یکی از مهم ترین نشانه ها و نمادهای هنری در ارتباط با مبارزات انقلابی مردم کشورمان در مبارزه با رژیم پهلوی است که شنوندگان و بینندگان دهه شصتی با آن لحظات ناب و خاطره سازی را تجربه کرده اند که برایشان دربرگیرنده دهه فجر متفاوت و خاطره ساز تری را رقم زد.
سرود «بهمن خونین جاویدان» با شعر محمد حسین همافر، آهنگسازی مرحوم حمید بهبود و همراهی گروه کر یکی از قطعاتی بود که در دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مرکز صدا و سیمای استان فارس تولید شد. اثری که تولیدش با امکانات محدود آن دوران دربرگیرنده پیچیدگی ها و سختی های بود که سازندگان و خوانندگانش می توانند روایت های جالب توجهی از آنرا بیان کنند و سعید ذاکر یکی از سازندگان سرود بهمن خونین جاویدان است که سال ۱۳۹۳ در گفتگو با یکی از رسانه ها از خاطرات جذابش درباره ساخت این سرود سخن گفته بود.
ذاکر حسین در بخش هایی از این گفتگوی رسانه ای ضمن اشاره به فعالیتهای فرهنگی انقلابی اش توضیح داده بود: من به کارهای فیلم سازی در جهت علاقه مندی های شخصی هم می پرداختم. پس از پیروزی انقلاب با تأسیس حزب جمهوری اسلامی بخش فرهنگی را راه انداختیم و با تشکیل سپاه هم به سپاه آمدیم که من مسئول روابط عمومی بودم. در آنجا هم یک بخش فرهنگی را راه انداختیم که کارهای فوق برنامه که در ارتباط با سپاه نبود هم انجام می دادیم و کلاس آموزش عکاسی، فیلم برداری، سرود برای عموم مردم برگزار می کردیم. در اوایل انقلاب سپاه هر کاری که روی زمین مانده بود انجام می داد و بعدها در جایگاه اصلی خودش قرار گرفت.
وی درباره بخش سرود اظهار داشت: در بخش سرود صحبت هایی شد که باید در این حوزه کار نماییم. بویژه اینکه برخی سرودهایی که در ابتدای انقلاب ساخته شده بود که ریشه اش به گروه های چپی می رسید و ما می خواستیم کاری تولید نماییم که ماندگار باشد و وزنه بچه مذهبی ها بیشتر شود. دو سرود ساخته شد که یکی از آنها معروف است؛ یکی سرود «بهمن خونین جاویدان» و دیگری «ولی فقیه». آهنگ بهمن خونین را یکی از همکاران ما مرحوم حمید بهبود که از بچه های سپاه بود و بعدها درس خواند و پزشک شد و چند سال قبل فوت کرد، ساخت. شاعر این اثر یکی از دوستان به نام آقای همافر بود که چند سال بعد رئیس اداره ارشاد اسلامی شیراز شد. آهنگ و شعر سرود مثل شرایط آن روز گروهی و هیأتی ساخته شد؛ یعنی مثلاً آقای همافر یک مصراع را می سرود و در ادامه آن می ماند؛ سپس ما کمکش می کردیم تا شعر کامل شود. در نهایت با وسایل بسیار حداقلی در صدا و سیمای شیراز سرود را ضبط کردیم. حدود ده، پانزده نفر در گروه سرود بودند که سه چهار نفر آنان شهید شدند و بقیه هم متفرق شدند. این سرود در یک شرایط خیلی ابتدایی، هیأتی و با عشق ساخته شد. البته پس از آن یک ماه بعد سرود ولی فقیه ساخته شد که آیه یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم به صورت موزون خوانده می شد و شعرها بر مبنای همان وزن سروده شد.
این هنرمند در بخش دیگری از صحبت های خود درباره نحوه پخش این سرود ماندگار اظهار نمود: یادم نمی آید این سرود برای نخستین بار از کجا پخش گردید، ولی در صدا و سیما ضبط شد و احتمالاً در سالگرد انقلاب از رادیو پخش گردید. همینطور در همان زمان در سمیناری در شیراز که شهید دستغیب هم در آن حضور داشت این سرود به صورت زنده اجرا شد. ابزار و امکانات ما هم برای ساخت سرود هم از وزارت ارشاد و صدا و سیما دریافت شد. چونکه خودمان ابزار ساخت موسیقی نداشتیم و همان وسایلی هم که فراهم گردید حداقلی بود و از سه چهار آلت موسیقی، بیشتر نبود. این سرود و سرودها در شرایط اول انقلاب مظلوم واقع شدند و روی آنها کار نشد. صدا و سیما در این سال ها باید با عوامل این سرودها تماس می گرفت و جویا می شد که الآن کجا هستند و چه کار می کنند. چونکه آن سرود با عشق و خلوص ساخته شد. البته فقط شنیدم که چند سال قبل این سرود در بخشنامه صدا و سیما بعنوان یکی از سرودهای ملی که حتما در روزهای دهه فجر باید پخش شود نام برده شده است. حدود چند سال پیش هم صدا و سیمای شیراز گزارشی از ساخت سرود پخش کرد. اخیراً هم یک گروه کر آنرا اجرا کرده است که تنظیم کننده و آهنگساز آن عرضه شد، اما شاعر و آهنگسازان اولیه یاد شده قرار نگرفتند.
این آهنگساز در همین گفتگوی رسانه ای بود که در پاسخ به پرسشی در خصوص اینکه آیا در سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ملاقاتی با امام راحل داشته؟ توضیح داد: من متولد سال ۱۳۳۶ هستم و از دبستان با امام آشنا بوده و عکس ایشان در خانه ما بود؛ چونکه پدرم از مبارزان ۱۵ خرداد ۴۲ بود. چند خاطره جالب از امام دارم که می خواهم بیان کنم. پیش از انقلاب که دوستانمان در قم بودند و برای کارهای مبارزاتی به آنجا می رفتیم، ساواک قم ما را دستگیر کرد و پرونده سنگینی هم ساخته بودند. مسئول ساواک آنجا دکتر شب افروز هم بازجوی مستقیم من بود. بر مبنای قراری که با دوستان گذاشته بودیم قرار شد من خودم را آگاه نشان ندهم تا زود آزاد شوم و خانه تیمی مان که وسایلی چون دستگاه چاپ در آن بود را پوشش دهیم. بر طبق این سیاست عمل کردم، اما در روز اول بازجویی آن بازپرس به حضرت امام توهین کرد و من باوجود قرار سیاسی مان، تحمل نکردم و با او برخورد کردم و گفتم ببین! اول روز بازجویی توست و احتمالاً روزها و هفته ها با هم کار داریم؛ اگر به مقدسات من توهین کنی من هم به شاه توهین می کنم. اگر نمی خواهی به شاه توهین کنم، به آقای خمینی توهین نکن و سوال بپرس تا جواب دهم. بنابراین او تا آخر بازجویی دیگر توهینی به امام نکرد.
در بخش سرود صحبت هایی شد که باید در این حوزه کار نماییم. بویژه اینکه برخی سرودهایی که در ابتدای انقلاب ساخته شده بود که ریشه اش به گروه های چپی می رسید و ما می خواستیم کاری تولید نماییم که ماندگار باشد و وزنه بچه مذهبی ها بیشتر شود خاطره دیگر اینکه وقتی حضرت امام در قم بودند، تلویزیون نشان می داد که مردم هنگام دیدار امام همه گریه و بی قراری می کنند. من و خانمم برای دیدار امام به قم آمدیم؛ من گفتم این چه حرکت هایی است که مردم وقتی امام را می بینند گریه می کنند؟ این کارهای افراطی چیست؟ اینها مردم ساده روستایی هستند که این جوری برخورد می کنند و در واقع برای برایم سوال بود که چرا مردم گریه می کنند. اما وقتی به ملاقات امام آمدیم و ایشان به تراس آمدند، یک بار دیدم که خودم هم بغض گلویم را گرفته و های های آغاز به گریه کردن بیشتر از بقیه کردم. واقعاً فهمیدم که گریه های مردم دست خودشان نیست و با دیدن امام تحت تاثیر قرار می گیرند. البته بعدها که امام به تهران و جماران آمدند، من به سبب آشنایی و روابطی که داشتم به صورت بالقوه فرصت و امکان ملاقات های عمومی و خصوصی با امام را داشتم، ولی هیچگاه این کار را نکردم. چون می گفتم وقت امام متعلق به ۳۵ میلیون جمعیت است و خوب نیست من وقتشان را بگیرم و بویژه با عنایت به بیماری امام یک مقدار خودخواهی است که بخواهم به ملاقات ایشان بروم. بنابراین هیچگاه برای ملاقات با امام اقدام نکردم؛ تا اینکه امام به رحمت خدا رفتند.
وی اضافه کرد: پیش از تشییع پیکر ایشان را در مصلی در آن سردخانه گذاشته بودند و ما هم برای زیارت رفتیم. یک دفعه چیزی در ذهنم گذشت و با خودم گفتم نکند اینکه من در این سال ها به ملاقات امام نرفتم کار شیطان بوده است و من در حالیکه فکر می کنم نیتم این بوده که مزاحم امام نشوم، شاید این وسوسه شیطان بوده است. از آنجایی که شعار شهیدان زنده اند در گوشم بود و امام پدر شهیدان بود و مطمئن بودم حرفم را می شنود، همین حرف ها را به امام گفتم و گفتم که به جهت اینکه به من ثابت شود این مسأله یک کار شیطانی نبوده، فردا در مراسم خاکسپاری جنازه باید زیر تابوت شما بیایم، در غیر این صورت تردید خواهم داشت که کارم الهی یا شیطانی بوده است. وقتی به خانه آمدم با خودم گفتم این چه شرطی بود که گذاشتم؟ امکان ندارد این اتفاق بیفتد! چونکه من از روابط خودم استفاده ای نکرده بودم. سپس از روی نگرانی با برخی دوستان و آشنایان تماس گرفتم که آیا کسی کارتی دارد تا بتوانم این حرف را عملی کنم؟ کسی پیدا نشد. ساعت ۴ و ۵ بامداد یکی از دوستان که مدت ها بود با او ارتباط نداشتم زنگ زد و گفت سریعاً خودت را به هتل لاله برسان؛ تعداد زیادی خبرنگار خارجی حضور دارند و ما نیروی مورد اعتماد که زبان خارجی بلد باشد نداریم.
ذاکر حسین در ادامه این خاطره شنیدنی اش گفته است: من در خواب و بیداری به هتل رفتم و رفت و آمد هم زیاد بود. در همان جا یکی دیگر از دوستان سپاهی را دیدم؛ گفت کجایی ما دنبال تو می گردیم! گفتم چه شده؟ گفت آقای کریم صدیق رهبر مسلمانان انگلیس اینجاست و دنبال یک فرد امین هستیم تا او را به مراسم ببریم. با دو لندکروز رفتیم. به آن دوستم گفتم کارت یا معرفی نامه چه می شود؟ گفت بگو از سوی غلامی آمده ام. ما وقتی به میدان آرژانتین رفتیم و در پارکینگ مصلا ماشین را پارک کردیم اشتباهاً از در انتهایی مصلا رفتیم و سپس برگشتیم و از درب خیابان بهشتی رفتیم. همان زمان در باز شد تا ماشین آیت الله گلپایگانی داخل برود؛ من هم با شلوغ کاری همراه کریم صدیق وارد شدم و بقیه همراهان هم پشت در ماندند. یک لحظه من متوجه شدم که جنازه را از آمبولانس پایین آوردند و آیت الله گلپایگانی آغاز به خواندن نماز کرد.
این هنرمند در بخش پایانی خاطرات گفته است: من در صف دوم نماز بود و با خودم فکر کردم که اگر کسی بپرسد اینجا چه کار داری خیلی بد می شود! چونکه برخی مسئولین مثل آیت الله موسوی اردبیلی پشت سر من بودند؛ خودم وقتی دیدم این حالت خوبی نیست عقب رفتم و در صف سوم، چهارم نماز خواندم که در فیلمها پیداست. وقتی نماز به اتمام رسید جنازه را بلند کردند؛ تا حدود ۵۰۰ متری فقط مسئولین و محافظین آنها بودند و سپس با فاصله بسیاری مردم بودند. جنازه امام را هم فقط محافظین مقامات بلند کردند؛ یکدفعه یاد حرف دیشبم افتادم و گفتم انگار خود امام مرا به اینجا آورد! در فیلمها هم هست که در همان لحظات که جنازه امام در مسافت حدود بیست متر تشییع شد من هم بودم و زیر تابوت را گرفتم. در همان جا پای امام از تابوت بیرون آمد و من آنرا بوسیدم و جنازه را در آمبولانس گذاشتیم. بدین طریق من پاسخ درخواست خودم را از حضرت امام گرفتم.
در متن سرود «بهمن خونین جاویدان» آمده است:
آمده موسم فتح و ایمان
شعله زد بر افق نور قرآن
در دل بهمن سرد تاریخ
لاله سر زد ز خون شهیدان
لاله ها قامت سرخ عشقند
سرنوشت تو با خون نوشتند
پیکر پاکت ای جان به کف را
از ازل با شهادت سرشتند
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
مقدمت را امام شهیدان
با نثار تن خود گشودند
خونشان فرش راه تو بادا
عاشق پاک راه تو بودند
آمدی با پیامت خمینی
از رهایی و از حق سرودی
آنکه بر ظلم شب حمله ور شد
ای خمینی تو بودی تو بودی
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
بر دل تار شب ای شهیدان
دست قهار خلق خدایند
از تبار حسین شهیدند
از دیار عروج و خدایند
در زمستان بهاران آمد
آدم از قعر دوران آمد
بوی نسل شقایق پیچید
بوی عطر شهیدان آمد
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
منبع: وبلاگ آفتاب
itemprop="bestRating">5
1128
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب